الناالنا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 27 روز سن داره

النادخترشیطون

النا یعنی روشنایی یعنی نور

شیرین کاری های دوسالگی

دخترم شیطون شده قهرمیکنه میره اتاق میگه مامان دوست ندارم بلاشده دخملی هی نازمیکنه همش باگوشی مامان بازی میکنه همه جاشوخوب بلده وقتی کارداره میگه پاشومامان پاشودیگه بابایی ازسرکارمیادمیدومیگه للام بابادست میده میگه بابارفته کارپول بیاره قاقابخره   ...
24 اسفند 1393

النااین روزا

دخمل من دیگه کم کم بزرگ میشی وشیطون انقدشلوغ شدی دیگه مامان وقت نمیکنه وبلاگت سربزنه شلوغ زورگو شیطون زرنگ اصلا کم نمیاری تودعواباداداش وبچه ها میگم تودخترکی هستی ؟میگی بابا مامان داداش امروزداداش بهت گفت دختربدگفتی خودتی اکثرکلمه هارومیگی شیرشیربده پاشو بگیر بلللللللللللله مامان جون باباجون عمه عمو آنا خاله میگی عاله میگم باباکجارفته میگی قاقابخره سعی میکنی خودت غذابخوری علاقه زیادبه نوشتن داری کلی دفترخط خطی کردی دراز میکشی خودکاربرمیداری میگی چشم چشم اعضای صورت وبدن کامل نشون میدی ازگوشی نگوکه حسابی کارت شده گوشی بازی قشنگ سردرمیاری میری دوربین میاری عککس میگیری میری گالری عکس وفیلم میاری میبینی میری توبا...
10 دی 1393

20 ماهگی

دختر ناز مامانی روز به روز بزرگ میشی وشیطون.داداش منوایزنه .آب بده .مامانی گه دردر.باباجی.کلمات جدید. میخوای ازرومبل بپری میگی آداناجام.2.3.6.10.13میگی.کلی تودفترخط خطی میکنی میگی چشم چشم یعنی چشم چشم دوابرومکشم.النارومیگی اننا.محمدامین یادت داده میگی آبللی یعنی عباسعلی. ...
29 آبان 1393

ازشیر گرفتن

مامانی امروز اومدامتحان کنه موچسبوند می میش ببینه توچیکارمیکنی توهم نخوردی ازصبح نخوردی الانم 12 شبه خوابیدی امشب تاصبح بخوابی می می نخوای دیگه می می مامان تعطیله مامان فکرمیکرد خیلی سخته وتوکنارنمیای ولی برعکس فکرمن توخیلی خانمانه برخورد کردی عزیزم ...
24 شهريور 1393